سفارش تبلیغ
صبا ویژن
خرسندى مالى است که پایان نیابد [ و بعضى این گفته را از رسول خدا ( ص ) روایت کرده‏اند . ] [نهج البلاغه]
سبزترین چشم زمین
 RSS 
خانه
ایمیل
شناسنامه
مدیریت وبلاگ
کل بازدید : 3529
بازدید امروز : 0
بازدید دیروز : 0
........... درباره خودم ...........
سبزترین چشم زمین
مرتضی
حرف زیاد نمی زنم ولی دلم خیلی پره

........... لوگوی خودم ...........
سبزترین چشم زمین
..........حضور و غیاب ..........
یــــاهـو
............. اشتراک.............
  ........... طراح قالب...........


  • سهراب بیا

  • نویسنده : مرتضی:: 85/5/19:: 10:11 صبح

    سلام .
    گل را آب ندهیم ! گل خشک قشنگ تر است . نه ! ببخشید دوباره شروع می کنم .
    سلام .
    آب را گل نکنیم ؛ در فرودست انگار کفتری می خورد آب ؛ آب را گل نکنیم !
    شاید این آب روان میرود پای سپیداری ؛
     تا فرو شوید اندوه دلی !
    دست درویشی شاید نان خشکیده فرو برده در آب .
    زن زیبایی آمد لب رود آب را گل نکنیم ؛ روی زیبا دو برابر شده است !
    مردم بالا دست چه صفایی دارند ؛ مردمان سر رود آب را میفهمند ؛
    گل نکردندش ما نیز آب را گل نکنیم !....
    سلامی گل آلود بر تو تا بدانی که آب را گل کرده اند و زیبایی ها به تمامی محو و زشت شده است !
    سلامی اشک آلود بر تو باد تا بدانی آب انار بر چشمم جاری نیست ؛ اشک خون غلطیده در چشم چمنزاری ما !
    سلامی خواب آلود بر تو باد تا بدانی هنوز چشمانم را نگشوده بودم که در خوابی دیگر لغزیدم !

    عزیزکم آب را گل کرده اند ؛ زیبایی را نابود ساخته اند ؛ مرداب ساعت ؛ یخ بستن لنگر تفکر ما را با چشمان خمار و خواب آلوده دیده است ....
    نه ! آب راگل نکرده اند ؛ خیلی هم صاف است . اینجا در آب زهر ریخته اند !
    کبوتری که در فرودست آب مینوشد ؛ چهره ی آینده ی را می بیند که مورچه ها بر صورتش حکم فرمایی میکنند !
    مردم بالا دست دزد آب زلال را دیدند و لب بر هم دوختند ؛ مردم بالا دست خودشان زهر می سازند ؛ نه برای مردم فرو دست ؛ کع برای مار های سیاه و موش های کور !!
    زهر را به دزد فروختند و دانستند که آب را زهر الود میکند ؛ زبان در کام کشیدند و چشم ها را به پرده بی تفاوتی پوشاند ند تا مبادا زهر هایشان بفروش نرسد ! تا مبادا اقتصادشان پای سفره درویش بماند !
    تا مبادا اب و نان خشک را تجربه کنند !....


                         فهمیدن عشق را چه مشکل کرده اند                       ما را ز درون خویش غافل کرده اند
                         انگار کسی به فکر ماهی ها نیست                         سهراب بیا که آب را گل کرده اند


    نظرات شما ()


  • لیست کل یادداشت های این وبلاگ